طیره گر(طَ / طِ رَ / رِ گَ) خشمگر. خشمگن. خشمگین: گفتا چو منی را چه دهی دیدۀ طیره نفرین بچنین طیره گر خیره نگر بر. سوزنی ادامه... خشمگر. خشمگن. خشمگین: گفتا چو منی را چه دهی دیدۀ طیره نفرین بچنین طیره گر خیره نگر بر. سوزنی لغت نامه دهخدا